سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام 

اول از همه یه معذرت خواهی از داداش یاغی گلم 
دادا من هــــیــــــــچـــــــــــــی نمیگم 
اصن یه بار بیشتر اون کامنت رو نخوندم... ازت خجالت میکشم... بدجور..........
خیلی معذرت میخوام بابت اون جیغ و دادی که راه انداختم و گله ای که از خدا کردم.......
خدا جونم خودت میدونی من دیوونم و خلم و سرتق تشریف دارم (
)... خودت این دیوونه رو ببخش... 
خلاصه اومدم بگم الان که هشت ابانه و ساعت سه نصفه شبه ( شاید هم صبحه! نمیدونم
)....
از اونجایی که من کمبود مسافرت دارم، الان هم دارم اماده میشم و تا چند دیقه ی دیگه دارم میرم مسافرت!!!!!!!!!!!! 

انگار نه انگار که همین دو هفته پیش از یه مسافرت بیست روزه برگشتم 

اتفاق های خوبی افتاده از دو شب پیش تا حالا 
یه جورایی در کنار دیوونه بودنم شاد هم شدم و نیشم همش بازه 
دقیقا به همین شکل 
وقتی برگردم وب رو اپ میکنم . معذرت میخوام وقت نشد به کامنت ها جواب بدم 

و ببخشید که وقت نشد بهتون سر بزنم ولــــــــــــــــــــــی! همیشه به فکرتون هستم 
نظرات شما عزیزان:
یاغی 
ساعت16:45---10 آبان 1392
معذرت رو از خدا بخواه آبجی!!!!!!
یاغی سیری چنده!!!
مهم اینه که به اشتباهت پی بردی و منم خوشحالم که پی بردی!!!!!
خدا هم حتما میبخشه!!!
.
برگشتی بهمون سر بزن
معذرت خواستم.. امیدوارم بازم منو ببخشه..
یاغی؟؟؟!!! یاغی داداش بزرگمه...... خیلی برام مهمه
چــشـــم سر میزنم :)